آقا کسری آقا کسری ، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 7 روز سن داره

دردونه مامان و بابا

....

1392/6/17 8:42
نویسنده : مامان کسری
471 بازدید
اشتراک گذاری

چند وقتی میشه تنبلی می کنم و دستم به نوشتن نمیره نمیدونم چرا اینجوری شدم . در صورتی که این روزها واقعا لحظه به لحظه اش احتیاج به نوشتن داره . کسری جونم این روزها خیلی شیطون شده و خیلی حرف میزنه دیگه منظورشو کامل می رسونه . وقتی آشغال میریزی زمین خودت میگی ماما مامان جاروبرقی بده - بییم مغازه بسی  -(یعنی بریم مغازه بستنی بخریم) . بالابممون (یعنی بالا پشتبوم) بق بقو به همون کبوتر میگی . انور (انگور) هنو (هندوانه) خرنا (خرما) و خیلی چیزهای دیگه .

بعدظهرها که با بابا میری بیرون وقتی برمیگردی قشنگ آمار همه چی رو به من میدی. میگم کسری با بابا کجا رفتی فوری میگی پاک (یعنی پارک) . چند روز پیش با بابا رفته بودی پارک وقتی برگشتی فوری گفتی مامان مامان بابا پاک آقا خانم . بابا کوروش خنده اش گرفته بود که دیگه آمار کاملو میده .......... ههههههه مثل اینکه تو پارک دوست بابا رو با خانمش دیده بودی اومده بودی اونا رو میگفتی .

یه روز دیگه که از سرکار برگشتم خونه فوری اومدی جلوم و گفتی آخ آخ بعد هی با یه دستت میزدی رو اون یکی دستت میگفتی آخ آخ مامایی عشی بعد یخچالو نشون دادی . بعد فهمیدم مامان عشرت اون روز هواسش نبوده جاکره ای در یخچالو شکسته داشتی اونو بهم خبر میدادی .... هههه

دیگه هر کسی هر چی ازت بپرسه میگی مثلا من برات اسباب بازی خریدم وقتی ازت میپرسم کی برات خریده میگی مامان . یا وقتی کفشاتو نشون میدیم کی خریده میگی عمه اعظم .

وقتی آهنگ میشنوی فوری شروع میکنی به رقصیدن . اینقده بامزه می رقصی الهی قربونت برم .

تو خیابون چند روز پیش با بابا کوروش داشتیم می رفتیم بیرون یه خانمه رو دیده بودی هی صداش می کردی خانم خانم ......... بیا . یا مثلا مردی رو تو خیابون می بینی فوری صداش میکنی آقا آقا .

 تا یه چیزی میشه فوری میگه خدایا تکرت (خدایا شکرت)

وقتی اتفاق عجیبی می افته می گی ای داد بیداد یا می گی ای داد - ای خدا

اینقده قشنگ میایی منو می بوسی و می ری قربونه اون بوسه های قشنگت برم

پی نوشت: حتما حتما به زودی عکسهای قشنگ قشنگ میزارم

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

سپیده مامان درسا
8 شهریور 92 0:25
منتظر عکسهای خوشگل کسری جون هستیم مامان عسل مهربون
سپیده مامان درسا
24 شهریور 92 11:21
عسل جون اومدم ازت تشکر کنم ، بخاطر لطفی که به من و درسا دارین ممنونم که این همه انرژی مثبت به ما منتقل میکنین منتظر عکسهای کسری جون هستیم
سپیده مامان درسا
24 شهریور 92 11:24
عسل جون چند وقت پیش خواهرم تو نت وبلاگ گردی میکرده و چند تا از عکسهای بچه ها که بامزه ان و برای خودش ذخیره میکنه ، بعد اون روز که داشتیم با درسا میدیدم به عکس کسری که رسیدیم کلی خوشحال شدیم و جیغ و داد که این دوست وبلاگیه ما هست و از این حرفا خلاصه که این آقا کسری بدجور خاطر خواه داره ها با این عکسهای خوشگلش یه بوس محکم و آبدار از طرف خاله سپیده برای گل پسر نازمون
مامان سمانه
2 مهر 92 14:35
وای چه قند و عسلی!کاش سروش منم زودتر بتونه منظورشو بگه شاید کم حوصله گیش برطرف شه. به ما سر بزنید!
سپیده مامان درسا
16 مهر 92 13:53
مامانی مهربون وب گل پسرمون و آپ کن دیگه
سپیده مامان درسا
21 مهر 92 18:29
مامان عسل مهربون ممنونم که همیشه بهمون سر میزنی ببوس کسری جون و از طرف من منتظر عکسهای خوشگل گل پسر هستم
سپیده مامان درسا
1 آبان 92 0:56
سپیده مامان درسا
8 آبان 92 13:49



درسا جونمو ببوس مرسی گلم